loading...
سيمولاتور
سينا بازدید : 40 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

با سلام خدمت دوستاي گلم 

من فاديام مدير وبلاگ لطفا برام نظر بذاريد انتقادات و پيشنهاداتتون واقعا خوشحالم ميكنه  

واز جون و دل پذيراي نظراتتون هستم

لطفا نظر بديد

  اگه اهنگ يا مطلبي كه خواستيد تو بخش نظرات بنويسيد مطمئن باشيد اگه امكانش باشه حتما واستون ميذارم  

نظرم يادتون نره دوستتون دارم دل شکسته 

سينا بازدید : 45 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مشترک گرامی ، حرکت زشت شما را در حمام دید

هیچکس تنها نیست ( همراه اول  

.... 

غضنفر دفتر ازدواج میزنه تبلیغ میکنه : با هر ازدواج دائم یک ازدواج موقت هدیه بگیرید

. . . .

دعای غضنفر : خدایا تا زنده ایم ما را از دنیا نبر!!!

. . .

به یارو میگن شیعه هستی یا سنی ؟ میگه به حضرت عباس ما عشایریم.

. . .

 يه تركه مست ميكنه ميگه ولم كنيد ميخوام شورت ننمو در بيارم... ميگن چرا شورت ننتو ؟؟؟ ميگه اخه  شورت ننه ام پامه كشش كمرمو اذيت ميكنه

...... . . .

یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه : (Life is too short.) پس دستتو از تو شرتت دربیار و اینقدر با زندگیت بازی نکن!

. . .

به ترکه ميگن چرا جورابات يه لنگش آبي يكي قرمز ؟ ميگه والا نميدونم بدبختي اينه كه يه جفت ديگه هم تو خونه دارم همين طوري

. . .

واحد نظرسنجي صدا و سيما: "نظر شما راجع به پيشنهاد زليخا چيست؟" 1.زود بود 2.دير بود 3.به موقع بود 4.کاش جاي يوسف بودم!!

. . .

نصيحت يه ترك به فرزندش :درس نخوني هيچ اني نميشي درس بخون تا ي گوهي بشي پس فردا دستت به ي مسترابي بند شه ي چس حقوقي بذارن كف دستت محتاج گوز مردم نشي

سينا بازدید : 65 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده

سواد داری؟ (چه ربطی داشت؟؟!!!)

نوچ نوچ

بی سوادی؟

نوچ نوچ

پس تو خر من هستی!!!!!!!!!!! !

و به این ترتیب ما بزررگ شدیم به صورت اسکول وار!

این یکیش خیلی خارجیه:

آن مان نباران

دو دو اسکاچی

آنی مانی کلاچی!!!!

چه چیزایی میخونیم آآآآ یعنی چی آخه؟!

۱۰ ۲۰ سه پونزده هزار و شصت و شونزده هرکی می گه ۱۶ نیست!!!!

۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰

مغزه داشتیم ما؟؟؟!!!

سينا بازدید : 23 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

نهنگ ، نهنگ خواهش من از لپ تاپم وقتی هنگ می کنه و به پرت پرت میفته !

. . .

به داداشم گفتم لپتاپمو بده ! دو متر کلن از هم فاصله داشتیم دیدیم نه میتونه پرت کنه نه میتونه سُر بده ! آخرش گذاشتش روی یه پتو گفت بکِش از اون ور یه همچین ادمهای لارجـــی هستیــــم مــــا

. . . .

مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم مسافر دوم : خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ مسافر اول : زهر مار به چی میخندی !؟ مسافر دوم : عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست مسافر اول : خو پ چیه !؟ مسافر دوم : این شصخیه نه تاسکی !

. . . .

اعتراف می کنم به این سن که رسیدم هنوز وقتی میخوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه

… . . . .

طریقه روانی کردن دخترا با دو حرکت : ازشون عکس بگیرید عکس رو بهشون نشون ندید !

. . .

من بچه بودم آرزو داشتم مادربزرگم بزاره دستگیره چرخ خیاطیش رو یه دور بچرخونم ! یه همچین آدمی قانعی بودم من !!!

. . . .

از غضنفر میپرسن ۱۰تا جوجه داریم گربه ۶تاشونو میخوره ، چند تا باقی میمونه ؟ غضنفر میگه اون دیگه جاشونو یاد گرفته میاد بقیشونم میخوره !

. . .

یه ماشین لباسشویى داریم انقدر تکون میخوره که بنده ى خدا همزمان هم لباس میشوره هم تو خونه قدم میزنه

. . .

تو فکرم یه نمایشگاه بزنم و نقاشی هایی که موقع درس خوندن واسه کنکور کشیدم رو به نمایش بزارم !

. . .

سينا بازدید : 29 دوشنبه 17 تیر 1392 نظرات (0)

به ترکه میگن به " ریدن " جمله بساز میگه : نابرده رنج گنج ریدن برات

. . .

ترکه شب اول عروسی میگوزه میگه خدا به خیر کنه فشار زندگی شروع شد

. . .

به ترکه میگن از الودگی تهران چه خبر ؟میگه بی ناموسی بیداد میکنه مردها سوتین زنها رو نصف کردن گذاشتن رو دهانشو

. . .

خوب نیست آدم دارایی هاشو به رخ بکشه ولی داداشم اینا یه همسایه دارن که باجناقش یه پراید داره … بعله یه همچین خونواده ی مایه داری هستیم ما !

. . .

فحشهای جدید: از جلوی چشمام خفه شو، با من گوه نخور، وقتی با من حرف می زنی دهنت رو ببند، ریدم تو اون کلاهی که می خواهی سر من بذاری، خودت گیر عجب آدم خری افتادی، گردن درازی می کنی زبون کلفت؟

. . .

حیف نون سوار موتور بوده، نامزدش رو هم ترک موتور سوار کرده بوده. دختره می گه: چشمات مال منه، قلبت مال منه، عشقت مال منه... یه دفعه حیف نون توقف می کنه، دختره رو پیاده می کنه، می گه: اگه بخوای همین جوری پیش بری حتماً می گی این موتور هم مال توه! .

. .

سينا بازدید : 42 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

اعتراف میکنم راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت. یه روز که طرف اومده بود عربده کشی، تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام. رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو یه نگاه بهم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد، منم سه پیچش شدم، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه!!

سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!!

تو عروسی نشسته بودم یه بچه 3 ، 4 ساله اومد یک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز، چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش، این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!! می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست! طرف بابای بچه بود!!

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..

به مامانم می‌گم می‌خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می‌گه برو... برو مستقل شو... برو ایدز بگیر.......!!!

و یك تجربه دردناك كه برا خودم اتفاق افتاده هیچ وقت به رنگ قرمز و آبی رنگ شیر توالت اعتماد نكن!!!!!!!!!

اعتراف می‌کنم بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو می‌کردم تو دماغم!!

اعترافِ عموم: روز تولد 19سالگیم خودم یادم نبود، اومدم خونه دیدم در قفله چراغ ها هم خاموشه، یه باد گنده ای ول دادم وسط خونه كه انقد صداش بلند بود خودم جا خوردم، بعد چراغ ها رو كه روشن كردم دیدم دوستام وسط سالن با كلاه بوقی و برف شادی افتادن كف سالن هی میخندن بعد یكسری هم سرخ شدن میگن تولد تولدِت مبارك... كیكم از دست یكی از دوستام افتاد وسط سالن، خلاصه شب به یاد ماندنی شد!!

 عتراف میکنم تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می‌شستم جلوی تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره!

! اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!

احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!

اعتراف می کنم یه بار از مسیری پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم، رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه. رفتم از یه چهارراه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!

اعتراف میکنم نصفه شبی وسط کویر چادر زدیم بهم گفت به آسمون نگاه کن ببین چی می بینی؟ گفتم یه آسمون ستاره گفت خوب یعنی چی؟ من که نمیخواستم کم بیارم گفتم از چه جهتی؟ فلسفی، نجوم یا علمی؟ گفت احمق جان چادرمون و دزدیدن!!!!

داشتم به همسرم اس ام اس میدادم که عروسک خوشگله من کجاست؟ اشتباهی به بابام دادم. جواب داد من چه میدونم خرسه گنده؟ الان بچت باید عروسک بازی کنه!!!!!!!!

اعتراف یكی از دوستان : مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید : مامان بزرگ زود رفتی ... یهو کل خونه رفت رو هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد

اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم

. اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده...!!

اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!

اعتراف میكنم بچه كه بودم با دختر و پسر خاله هام لباس كهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم كه همسایمون مارو لو داد و كتك خوردیم!!

نظر يادت نره!!عینک 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از بودن در وبلاگ من لذت برديد؟؟
    عكس كارتوني

    لينك براي دانلود


    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 342
  • بازدید کلی : 8,358